
معرفی 15 بازی مستقل باحال
- تیم Bazitherapy
توی این مقاله بهتون 15 تا از بازی های مستقل یا ( ایندی ) که ارزش بازی کردن دارن رو بهتون معرفی میکنیم و اگه دوست داشتین میتونید ویدیو مربوط به این مقاله رو داخل یوتیوبمون تماشا کنید که بخش هایی از گیم پلی بازی رو هم ببینید

15 _ Cuphead
خاص ترین ویژگی که این بازی داره حال و هوای کارتون های دهه 1930 شه. تمام طراحیهای بازی، فریم به فریم با دست نقاشی شدن تا بتونن در کنار موسیقی های جاز قدیمی حس اون دوران رو به خوبی منتقل کنن. شما کنترل شخصیتهایی به اسم کاپهد و ماگمن رو دارید که توی شرط بندی روحشون رو به شیطان میبازن.ولی بعد از کلی التماس کردن، شیطان قبول میکنه که بجای گرفتن روحشون اونارو به یک ماموریت برای جمع اوری قرار داد های روح بفرسته . همین ، کاپ هد و ماگ من رو وارد یک ماجراجویی عجیب پر از باس های عجیب تر میکنه.
باسفایتها واقعا از همه نظر فوق العاده طراحی شدن ، ولی حواستون باشه قرار نیست به همین راحتی قراردادشون رو بهتون بدن.
14 _ Braid
این بازی با گرافیک هنری خاص و موسیقی آرامشبخشش، خیلی زود توجه مخاطبا و منتقدها رو جلب کرد. Braid یه پلتفرمر با کلی معماهای باحاله که باید با کنترل کردن زمان حلشون کنین. بخوام دقیق تر بگم شما در طول بازی وارد دنیا های مختلفی میشین که هرکدوم قوانین جدیدی برای زمان تایین میکنه. مثلاً یهجا میتونین زمان رو عقب ببرین، در حالی که یهجای دیگه زمان همزمان با راه رفتنتون حرکت میکنه.
در کنار این گیمپلی خلاقانه، داستان Braid هم مفاهیم عمیقی داره. ممکنه اولش به نظر برسه صرفا یک روایت عاشقانس، اما وقتی متنها، پایان بازی و نشونهها رو کنار هم میذارین، میفهمین بازی به موضوعات سنگینتری مثل پشیمونی، رابطه شکست خورده، و حتی فاجعه بمب اتم اشاره داره.با داشتن گیم پلی سرگرم کننده و داستانی عمیق و مبهم، Braid از اون بازی هایی که بعد از تموم کردنش تا مدت ها توی ذهنتون میمونه.
13 _ Eastward
یه ترکیب دوستداشتنی از داستانسرایی احساسی، دنیای پیکسلی زنده و گیمپلی کلاسیک اکشن-ماجراجویی. شما کنترل دو شخصیت رو بهطور همزمان دارید: جان (John)، مردی ساکت با تابهی مخصوصش، و سم (Sam)، دختربچهای مرموز با قدرتی عجیب. این دو نفر باهم توی یک دنیایی آخرالزمانی سفر میکنن؛ جایی که تمدنهای قدیمی نابود شدن و بقایای انسانها توی جوامع زیرزمینی زندگی میکنن. گیمپلی بازی ترکیبی از معماهای محیطی، مبارزات سبک زلدا و بخشهای داستانمحور پر از دیالوگ و شخصیتهای عجیب و رنگارنگه.
رابطهی جان و سم، دنیای عجیب و گاهی ترسناک بازی، و ریتم داستانگویی آروم ولی پرجزییات، Eastward رو به یکی از ایندی های جذاب اخیر تبدیل کرده.
12 _ Spiritfarer
شما تو spiritfarer در نقش “استلا” (Stella) قرار میگیرین، کسی که جانشین charon (فرشته مرگ یونانی)شده تا ارواحی که آمادهی وداع با دنیا هستن رو همراهی کنه. وظیفهتون اینه که با ساختن قایق، ارتقای امکانات، پرورش غذا، ماهیگیری و تعامل با ارواحی که سوار قایقتون میشن، بهشون کمک کنین آخرین روزهاشون رو با آرامش سپری کنن. در کل بازی ترکیبی از ماجراجویی، ساختوساز، مدیریت منابع و گشتوگذار در دنیایی فانتزیه.
هدف این بازی اینه که به جای ترس از مرگ، پذیرفتنش رو نشون بده. هر روحی که باهاش آشنا میشین، شخصیت، خاطرهها و درد هایی داره که درموردش باهاتون صحبت میکنه. شما نهتنها بهشون غذا میدین یا خونه میسازین، بلکه گوش میدین، کمکشون میکنین با گذشتهشون کنار بیان و در نهایت، تا دروازه نهایی همراهیشون میکنین. Spiritfarer از اون بازی هایی که در کنار سرگرمی یک دیدگاه عمیق و جدید رو بهتون میدن که تا مدت ها شمارو به فکر فرو میبره.
11 _ Rain World
توی Rain Worldبا یکی از غیرقابلپیشبینیترین و در عین حال زندهترین دنیاهای بازیهای ایندی طرفین. شما نقش یه موجود کوچیک و بامزه به اسم “Slugcat” رو بازی میکنین که توی دنیایی صنعتی، متروک و پر از خطرهای مرگبار گیر افتاده. وظیفهتون اینه که غذا پیدا کنین، از بارونهای مرگبار فرار کنین، توی پناهگاهها زنده بمونین و راهتون رو توی محیطی بیرحم پیدا کنین. مکانیکهای بازی مبتنی بر بقاست، نه مبارزه؛ هر تصمیم، هر حرکت و حتی هر مکث ممکنه به مرگت ختم بشه.
دشمنهای بازی رفتار از پیش تعیینشده ندارن؛ همهچیز بهصورت سیستماتیک کار میکنه و همین باعث میشه هر دفعه ی تجربه جدید داشته باشین.درسته، Rain World یه تجربهی دشواره، ولی اگر صبور باشین ، یکی از عمیقترین و منحصربهفردترین سفرهای ایندی رو تجربه میکنین.
10 _ Toem
بازیی پر از ماجراجویی سیاهوسفید و فوقالعاده دلنشین که شمارو با یک دوربین وارد دنیایی پر از لحظههای بامزه و آرامشبخش میکنه. شما در نقش یه شخصیت کوچک بدون اسم بازی میکنین .کسی که سفری رو شروع میکنه تا پدیدهای جادویی به نام “TOEM” رو با چشم خودش ببینه. اما برای رسیدن به اون، باید از شهرها و روستاهای مختلف عبور کنه، با آدمهای محلی صحبت کنین، معماها رو با کمک عکاسی حل کنین و از دیدن دنیا از پشت لنز دوربینتون لذت ببرین. بازی از بالا به پایین طراحی شده، ولی وقتی دوربینتون رو در میارین، به زاویهی اول شخص میرین تا با دقت بیشتری جزئیات رو کشف کنین.
محیطها پر از شخصیتهای بامزهان که هر کدوم داستان یا مشکلی دارن که با دوربینتون میتونین کمکشون کنین. بازی ریتم سریعی نداره، مجبورت نمیکنه بجنگی یا بدویی، فقط کافیه بگردی، نگاه کنی و از لحظهها عکس بگیری.
9 _ The Pathless
The Pathless شما رو وارد دنیایی رازآلود و باشکوه میکنه؛ جایی که نقش یک شکارچی بینام رو بازی میکنین که به جزیرهای نفرینشده سفر کرده تا تاریکی و فساد رو از بین ببره. همراه شما، یک عقاب وفادار و زیباست که هم توی مبارزات کمکتون میکنه، هم تو پرواز و هم عبور از مناطق مختلف. بر خلاف بازیهای جهانباز دیگه، اینجا هیچ نقشهای وجود نداره؛ شما فقط باید با تکیه بر حس جهتیابی و نشونههایی که توی محیط هست، راهتون رو پیدا کنین. مکانیک اصلی گیمپلی، حرکت سریع و روانه؛ مثلا شما میتونین با تیر زدن به talisman ها سرعت خودتون رو افزایش بدین .
باس فایت ها هم واقعا زیبا طراحی شده تا بتونه در کنار بقیه ویژگی های مثبت بازی ، اون رو به یک تجربه لذت بخش تبدیل کنه.
8 _ Röki
یه ماجراجویی داستانمحور با الهام از افسانههای اسکاندیناویه که در دل یه دنیای سرد و پوشیده از برف جریان داره. شما نقش دختری به نام “توهه” (Tove) رو بازی میکنین که بعد از ناپدید شدن برادر کوچیکش، وارد دنیایی مرموز و جادویی میشه تا پیداش کنه. بازی ترکیبی از معماهای کلاسیک، اکتشاف در محیطهای پرجزئیات، و روایت احساسی یک سفر درونی برای روبهرو شدن با غم و ترسه. گرافیک مینیمال ولی مدرن بازی، با طراحی کاراکترهای فانتزی و محیطهای چشمنواز، به تجربهی بازی حالوهوایی جادویی و متفاوت میده.
موسیقی آرام و گاهی غمانگیز، شخصیتهای مرموز و افسانهای، و فضای سرد و شاعرانهی بازی باعث میشن Röki بهجای اینکه صرفاً یه بازی باشه، تبدیل بشه به یه سفر احساسی و فراموشنشدنی
7 _ Inmost
این بازی ی تجربهی متفاوت و سنگین در دنیای ایندیه؛ پلتفرمر دوبعدیای با سبک گرافیکی پیکسلی که با تمام سادگی بصریاش، پر از احساس، درد و روایتیه که به دل میشینه. شما توی این بازی کنترل سه شخصیت مختلف رو به دست میگیرین: یه دختر بچه، یه مرد جوان، و یه شوالیهی سایهگون. داستان این سه نفر بهظاهر جدا از همه، اما کمکم به هم گره میخوره و لایهلایه، پرده از یک راز تاریک و عمیق برمیداره. گیمپلی بازی ترکیبی از پلتفرمینگ، معماهای محیطی و لحظاتی احساسی و گاهی ترسآوره که ریتم آهسته و درگیرکنندهای داره.
فضا سازی inmost هم واقعا به خوبی انجام شده. نورپردازی سرد، موسیقی سنگین و طراحی مراحل، حس تنهایی، اندوه و اضطراب رو به بهترین شکل منتقل میکنن.به طور کلی این بازی بیشتر از اینکه اکشن باشه، تمرکزش روی ایجاد ارتباط احساسی با بازیکنه؛
6 _ Death’s Door
این بازی اکشن-ادونچر ایزومتریک شما رو در نقش یه کلاغ روح جمع کن قرار میده؛ موجودی کوچیک اما پر مسئولیت که باید ارواح رو جمع کنه. وقتی یکی از مأموریتها طبق برنامه پیش نمیره و روحی دزدیده میشه، وارد ماجراجویی به دنیایی مرموز، فراموششده و پر از خطر میشین . بازی از لحاظ گیمپلی، ترکیبی از مبارزات دقیق و سریع، حل معماهای محیطی و اکتشاف دنیای زیبا و تودرتوئه. ولی اینم بدونین که هر دشمن، پازل و مسیر پنهان، جوری طراحی شده که شما رو به چالش بکشه.
روایت بازی دیالوگ های زیادی نداره، ولی با عمق و معنای زیاد، به مسائلی مثل مرگ، وظیفه، هدف و رستگاری میپردازه.
5 _ A Short Hike
A Short Hike یه تجربهی کوتاه، ساده و در عین حال عمیق و دلنشینه. شما تو نقش یه پرندهی کوچولو به نام “کلر” (Claire) وارد یه پارک کوهستانی میشین، جایی که فقط بالای قله کوهش انتن داره، حالا باید از مسیرهای مختلف بالا برین تا به قلهی کوه برسین تا بتونین اون تماسی که منتظرش بودین رو دریافت کنین. بازی به شما آزادی کامل میده که هر جور دلتون میخواد گشتوگذار کنین — میتونین راه برید، بدوید، پرواز کنین، با بقیه صحبت کنین، ماهی بگیرین یا دنبال سکه و آیتمهای مخفی بگردین. این مسیر به ظاهر ساده، پر از لحظههای بامزه، دیالوگهای گرم و حس شیرین آرامشه.
A Short Hike از اون بازی هایی که بدون اینکه از حمله دشمن یا تموم شدن زمانتون نگران باشین میتونین با ارامش ماجراجویی کنین و ازش لذت ببرین. گرافیک پیکسلی ساده ولی رنگارنگ، موسیقی آرام، و طراحی محیطی که همیشه شما رو به کنجکاوی دعوت میکنه، باعث میشن بازی خیلی فراتر از یه پیادهروی کوتاه به نظر بیاد.
4 _ Super Crazy Rhythm Castle
ی ترکیب خلاقانه از ریتم و چالش هایی که اصلا انتظارش رو ندارین. شما بههمراه دوستانتون وارد یه قلعهی شلوغ میشین که هر اتاقش یه چالش منحصربهفرد داره، از زدن نتهای موسیقی هماهنگ گرفته تا حل معماها، بازیهای کوتاه و حتی مبارزه با باس.
از طرف دیگه موسیقیهای متنوع، مینیگیمهای عجیب، و مراحل غیرمنتظره باعث میشن هیچ لحظهای تکراری و خسته کننده نشه. تازه تو این بازی میتونین در مقابل دوستاتون هم قرار بگیرین و ببینین کی مهارت بیشتری داره.
البته بازی یک سری مشکلات هم داره که یکم اذیت کنندس . مثلا دیالوگ ها رد نمیشن یا اینکه بعضی از مراحل چالش های اضافی و خسته کننده ای دارن.اما به نظر من بازم این بازی واقعا ارزش تجربه کردن رو داره.
3 _ Hyper Light Drifter
Hyper Light Drifter یه بازی اکشن-ماجراجویی با حالوهوای کلاسیک و فضای مدرن سایبر-فانتزیه که بدون گفتن حتی یه کلمه، داستانی عمیق، سنگین و گاهی غمانگیز رو روایت میکنه. شما در نقش یه “Drifter” بازی میکنین، جنگجویی تنها که دچار ی بیماری مرموزه و توی دنیایی از ویرانههای تمدنهای گذشته، تکنولوژیهای فراموششده و موجودات خطرناک، به دنبال درمان خودش میگرده. گیمپلی بازی حول محور مبارزات سریع، داجهای دقیق، و اکتشاف محیطهایی متصل بههم طراحی شده؛ هر منطقه، پر از راز، پازل و چالشهای مرگباره.
نبود دیالوگ و متن، بازیکن رو مجبور میکنه از طریق تصویر داستان رو درک کنه؛ روایتی نمادین از رنج، مرگ، جنگ و امید. Hyper Light Drifter یکی از اون بازیهاییه که حرف نمیزنه، ولی خیلی چیزا برای گفتن داره.
2 _ Tunic
Tunic در نگاه اول مثل یه بازی ماجراجویی کلاسیک با الهام از سری The Legend of Zelda به نظر میرسه، اما خیلی زود میفهمین که با یه تجربهی عمیقتر و رازآلودتر طرفین. شما بدون اینکه چیزی بدونین در نقش یه روباه کوچولو بامزه قرار میگیرین،که توی دنیایی اسرارآمیز بیدار میشه ؛ بجای راهنما هاو دیالوگ های واضح همهچیز با نمادها و زبان رمزی گفته میشه. همین باعث میشه کنجکاوی و کشف کردن، بخش اصلی این بازی باشه. گیمپلی بازی شامل مبارزات سریع، معماهای محیطی و مسیرهای تو در توئه که مدام شما رو به عقب برگشتن و اکتشاف دوباره تشویق میکنه.
بازی از شما نمیخواد که فقط مبارزه کنین و جلو برین، بلکه میخواد فکر کنین، دقت کنین و تکههای پازل دنیای اون رو بهمرور کنار هم بذارین. موسیقی اتمسفریک، گرافیک مینیمال و رنگارنگ، و حس تنهایی همراه با کنجکاوی، Tunic رو به یکی از بهترین ماجراجوییهای ایندی چند سال اخیر تبدیل کرده.
1 _ Stardew Valley
تا حالا حس کردین دلتون میخواد از استرس های شهری فرار کنین و حداقل برای یک مدت یک زندگی اروم و بی دقدقه رو تجربه کنین. خب stardew valley ساختته شده تا دقیقا همین حس ارامش بخش و اروم رو بهتون منتقل کنه.
این بازی تجربهای آروم، عمیق و شدیداً اعتیادآوره که شما رو به دل طبیعت و مزرعهداری میبره. شما تو نقش شخصی بازی میکنین که مزرعهی قدیمی پدربزرگش رو به ارث برده و حالا باید با کار، تلاش و مدیریت منابع، اون رو دوباره زنده کنه. اما بازی فقط به کاشت و برداشت ختم نمیشه؛ میتونین ماهیگیری کنین، توی معادن دنبال گنج و هیولا بگردین، با اهالی شهر دوست بشین، ازدواج کنین، بچهدار بشین و حتی توی فستیوالهای فصلی شرکت کنین.همین مسائل در کنار تغییراتی که هر فصل رو محیط بازی به وجود میاره ، باعث میشه واقعا حس کنین دارین توی یک محیط اروم و ارامش بخش زندگی میکنین.پس اگه دنبال همچین حسی هستین حتما یه سری به این مزرعه دوست داشتنی بزنین.