این 6 نفر از لیان متنفرن!

شاید باورش سخت باشه اما آدمایی پیدا میشن که از لیان اس کندی نفرت دارن.

با ماجرا های زیادی که لیان داشته طبیعیه که یکسری دشمن هم داشته باشه، اما یه سری شخصیت‌ها واقعا از ته دلشون ازش (خوشگل پسرمون) متنفرن، یا به خاطر اینکه نقشه‌هاشون رو خراب کرده، یا اینکه باعث تحقیر شدنشون شده.

حالا بریم ببینیم که بین کاراکتر های فرنچایز رزیدنت ایول کدوماشون نسبت به لیان بیشترین نفرت رو دارن.

Maria Gomez

ماریا یه شخصیت منفیه که هم تو فیلم Resident Evil: Vendetta و هم داخل Resident Evil: Death Island حضور داره. تو فیلم اول، اون و پدرش به عنوان خدمتگزاران وفادار به یه فروشنده سلاح دیوانه به اسم  Glenn Arias معرفی میشن، اما بعد از اینکه ماریا بدن بی‌جون پدرش رو بعد از مبارزه بین قهرمان ها و آریاس پیدا می‌کنه، بلافاصله لیان رو مقصر می‌دونه و این اتفاق دردناک رو گردن اون میندازه.

این موضوع باعث میشه که توی پایان Death Island  یک مبارزه شدید تن به تن بین لیان و ماریا رخ بده، جایی که ماریا تقریباً موفق میشه تا لیان رو از پا در بیاره، ولی لیان به سختی از مرگ فرار میکنه و در نهایت ماریا رو برای همیشه از رنجش آزاد می‌کنه. البته که لیان مستقیماً مسئول مرگ پدر ماریا نیست،اما به نظر میاد که ماریا به هر حال نیاز داشت که یک نفر رو مقصر بدونه و بدشانسی برای لیان (خوشگل پسرمون) این بود که اون بهترین گزینه بود.

Jack Krauser

کرازر و لیان ی زمانی دوستای خوبی بودن، اما بعدا ،کرازر توی عملیات Javier به قدرت و موقعیت لیان حسودی میکنه و از دولت امریکا جدا میشه.

در حقیقت این اتفاق انقدر براش سنگین بوده که ذهنیتش کلا عوض میشه و تصمیم میگیره لیان رو بکشه ، چون بهش به چشم یه سگ دولتی نگاه میکرده.

عملیات خاویر باعث شد کرازر خیلی چیزا رو زیر سوال ببره، حتی دوستی‌ش با لیان. از همون لحظه تمام تلاشش رو کرد که قوی تر بشه و بتونه لیان رو شکست بده. اما در آخر نفرتش از کنترل خارج میشه و اون رو به یه هیولای وحشی تبدیل میکنه.

Greg Glenn

گرگ گلن یکی از شخصیت‌های فرعیه که تو Resident Evil: Degeneration  به عنوان یکی از اعضای (SRT)  همراه آنجلا حضور داره. اوایل فیلم، که جزو داستان‌های رسمی و معتبر دنیای Resident Evil  به حساب میاد، تیم با یک عضو جدید آشنا می‌شه که قراره بهشون تو ماموریت کمک کنه، این عضو جدید هم کسی نیست جز لیان.

گرگ اصلاً دل خوشی از لیان نداره. بعد از اینکه هشدارهای لیان رو نادیده می‌گیره و یه اتاق پر از زامبی رو به رگبار می‌بنده، توی صورت لیان فریاد می‌کشه. انگار داره بهش نشون میده که چطور باید این کار رو درست انجام داد، البته بعدا خودش توسط یه زامبی مورد حمله قرار می‌گیره. به طور خلاصه، گرگ از شخصیت آرام و حساب‌شده لیان خوشش نمیاد، ولی این احساس یه‌طرفه نیست

Derek C. Simmons

بعد از اینکه لیان در ابتدای Resident Evil 6  مجبور میشه رئیس‌جمهور زامبی‌شده آمریکا رو بکشه، معلوم میشه که همه چیز زیر سر درک سیمونز یا مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور بوده. تقریبا توی کل بازی، سیمونز، لیان و هلنا رو به راحتی تحت نظر داره، تا این که این دو نفر موفق می‌شن سیمونز رو پیدا کنن و اون هم چاره ای نداره جز اینکه به یه سلاح بیولوژیکی زشت و وحشتناک تبدیل بشه.

تو مبارزه نهایی که سیمونز به چندین هیولا مختلف تبدیل میشه، خیلی واضح نشون میده که چقدر از لیان متنفره؛ کسی که کل نقشه‌اش رو خراب کرد حالا قراره خودش رو هم نابود کنه.البته که رابطه بین لیان و ایدا وانگ هم باعث شده نفرت سیمونز از لیان بیشتر بشه، چون سیمونز بدجوری از ایدا خوشش میومده.

Dylan Blake

حادثه راکون سیتی روی بازمانده ها تاثیر خیلی زیادی گذاشت، مثل دیلان بلیک که به دستور فرماندش مجبور شد تا هم‌تیمی‌های  آلوده شدش رو بکشه. بعد از این اتفاق، دیلان به این نتیجه رسید که توی این دنیا خبری از عدالت نیست ، جمله ای که چندین بار توی  Resident Evil: Death Island به زبون میاره.

 یکی از این صحنه‌ها جاییه که دیلان شخصیت های اصلی رو زندانی میکنه . بعدهم لیان رو به خاطر وفاداریش به دولت که گاهی وقتا باعث میشه عدالت واقعی رو نادیده بگیره مسخره میکنه. چیزی که آخر سریال Infinite Darkness  هم بهش اشاره میشه.

از طرفی، به نظر میاد دیلان از این که لیان تونسته از شهر راکون جون سالم به در ببره و به زندگیش ادامه بده، حسابی عصبیه، چون خودش بعد از اون حادثه نتونست مثل قبل زندگی کنه.

Ramon Salazar

سالازار اولین بار که لیان رو میبینه، با اعتماد به نفس و خودخواهانه رفتار می‌کنه، اما بعد از اینکه لیان کلی از تله‌ها و خدمتگزاران وفادارش رو از بین می‌بره، سالازار به شدت عصبی میشه که چطور یک نفر می‌تونه انقدر راحت هر کاری که دلش میخواد بکنه.

 تو Resident Evil 4 اوریجینال، چند صحنه وجود داره که سالازار از شدت عصبانیت سرجاش درجا میزنه و دست‌هاش رو بی‌هدف تکون می‌ده و در حالی که به لیان فحش می‌ده، از ته دل فریاد می‌کشه.

علاوه بر این، اون پشت سر هم از طریق رادیو با لیان تماس می‌گیره، اما همیشه تو بحث با لیان کم میاره، و همین باعث میشه که سالازار مثل یه بچه لوس تو میکروفون داد بزنه.

 با اینکه سالازار سعی می‌کنه نفرتش نسبت به لیان رو پنهان کنه، بیشتر اوقات احساساتش از کنترل خارج میشه و باعث میشه که خیلی حقیر و زشت به نظر بیاد.

فهرست محتوا
مطالب مرتبط
اشتراک گذاری این مطلب
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *