ایستراگ های جذاب “اسپلیت فیکشن” (Split Fiction)

Sonic

با این که سونیک همیشه محبوب بوده،ولی به نظر می‌رسه که توی سال‌های اخیر، نماد سگا از هر زمان دیگه‌ای پررنگ‌تر شده.

توی یکی از داستان‌های فرعی زویی که کاملاً با دست طراحی شده و خودش اون رو روایت می‌کنه، بازیکن‌ها قراره توی یه مرحله‌ی ساید اسکرول، روند فکری زویی رو دنبال کنن.

یه بخش از این مرحله شامل سوار شدن روی بز می‌شه که در نهایت، بازیکن‌ها رو از یه لوپ رد می‌کنه که به طرز مشکوکی شبیه لوپ معروف Green Hill Zone به نظر میاد. اگه تا اینجا هم شک داشتی که این صحنه واقعا ی ایستر اگ از سونیکه یا نه، زویی خودش با گفتن : “Gotta Go Fast”! شکت رو بر طرف میکنه.

Portal

داستان‌های فرعی Split Fiction یکی از بخش‌های جذاب این بازیه، این ماجراجویی‌های اختیاری یه فرصت عالی‌ برای امتحان کردن ایده‌های عجیب و غریبیه که مِیو و زویی تو ذهنشون داشتن و چون سازنده های این مراحل دست بازتری توی ساختن این مراحل دارن، این مراحل خوراک جا کردن ایستراگ های متفاوته.

توی یکی از داستان‌های فرعی، توی یک مسابقه مرگبار هستی؛ جایی که مجبور می‌شی وسط یه مسیر پر از موانع سخت یه بمب در حال انفجار رو به بازیکن دوم پاس بدی. اما نکته جذاب ماجرا اینه که مجری رباتی این مسابقه طراحی آشنایی داره و کاملاً معلومه که از Glados توی Portal  الهام گرفته شده.

Akira

توی مرحله دوم Split Fiction، مِیو و زویی قراره به ‌عنوان نینجاهای سایبری یه ترور رو انجام بدن. یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این مرحله، جاییه که مجبور می‌شی سوار موتور بشی تا از یه میانبر برای رسیدن به هدفت استفاده کنی.

اگه توی یه اثر اکشن یه تعقیب‌وگریز موتور‌سیکلتی با سرعت بالا داشته باشی، یجورایی واجبه که یه اشاره‌ای به اون صحنه‌ی نمادین دریفت موتور توی انیمه‌ی کلاسیک Akira  داشته باشی و همونجوری که میبینیم اسپلیت فیکشن هم نتونست جلوی خودش رو بگیره تا از این دریفت معروف استفاده نکنه.

Dark Souls

توی Split Fiction  کلی داستان فرعی به یادموندنی پیدا می‌شه، اما یکی از جذاب‌ترین و آرامش‌بخش‌ترین مراحل بازی مرحله moon market هستش

یکی از ایستراگ‌هایی که خیلی راحت ممکنه از دستت در بره، گوشه‌ی همین مرحله توی یه غار تاریک، قایم شده. اگه بتونی اونجا رو پیدا کنی، یه شمشیر فرو رفته تو اتیش می‌بینی که تقریباً یه بازسازی کامل از بونفایرهای Dark Souls  محسوب می‌شه. اگه مِیو و زویی جفتشون با هم برن اونجا، یه پیام روی صفحه ظاهر می‌شه که می‌گه “Moonfire Lit”، که دیگه کاملاً مشخص می‌کنه این ایستراگ از کجا الهام گرفته شده!

It Takes Two

با توجه به اینکه It Takes Two موفق‌ترین بازی Hazelight قبل از Split Fiction بوده، اصلاً عجیب نیست که استودیو بخواد توی این بازی به اثر برنده‌ی گوتیش اشاره کنه.

اگه توی بازی حواست جمع باشه، بیلبوردهایی برای یه نوشیدنی به اسم It Takes Two پیدا می‌کنی،ولی اگه یه کم بیشتر دقت کنی، می‌تونی چهره‌ی اعصاب‌خردکن‌ترین راهنمای عشق رو روی پلتفرم‌های وافلی ببینی! اما شاید نمادین‌ترین رفرنس، مجسمه‌ی قهرمان سقوط‌کرده، “کوتی، پادشاه فیل‌ها باشه که بالای فروشگاه Mastodon Pet Store قرار گرفته. اون صحنه‌ی دردناک که مجبور می‌شی این اسباب‌بازی بی‌گناه رو از بین ببری، هنوز تو ذهن هر کسی که It Takes Two رو تموم کرده، حک شده، و برای یادآوری این لحظه، شما اینجا هم میتونین پا و گوش این فیل رو جدا کنین.

Metroid

بعضی از ایستراگ‌ها و رفرنس‌های Split Fiction حسابی مخفی شدن، اما اگه از طرفدارای Metroid باشی، چپتر ششم بازی برات یکی از خاص ترین چپتر ها به حساب میاد.

از همون لحظه‌ی ورود، لباس‌های مِیو و زویی توی این مرحله شبیه Zero Suit Samus  طراحی شدن. اما چیزی که این رفرنس رو کامل می‌کنه، مکانیک اصلی این مرحله‌ست که توش بازیکن‌ها باید کنترل کره‌هایی رو به دست بگیرن که بی‌نهایت شبیه  حالت Morph Ball  Samus  هستن!

Donkey Kong

یکی دیگه از مراحلی که حس‌وحال یه بازی معروف رو بهتون میده، توی چپتر سوم بازی،یعنی Hopes of Spring  پیدا می‌شه. توی این چپتر، مِیو می‌تونه به یه گوریل تغییر شکل بده، درست مثل Donkey Kong!

وقتی توی این فرم باشه، یه بخشی از بازی هست که باید از یه سری شاخه ها آویزون بشه، بینشون تاب بخوره و روی گل‌هایی بپره که مثل یه توپ اونو به سمت درخت بعدی پرتاب می‌کنن. این مکانیک خیلی شبیه به بعضی از مراحل معروف سری Donkey Kong به نظر میاد.

تازه یجایی هم مجبور میشیم از بشکه هایی که یک گوریل سمتمون پرت میکنه جاخالی بدیم ، آشناس نه؟

Prince of Persia: Sands of Time Setting

The legend of the sand fish اولین داستان فرعی‌ایه که زویی و مِیو توی ماجراجویی‌هاشون توی چپتر Neon Revenge  باهاش روبه‌رو می‌شن.

یه جایی توی داستان، زویی و مِیو از یه در عبور می‌کنن و یکی از اون‌ها می‌گه که قراره از بین شن‌های زمان سفر کنن— جمله ای که به اسم یکی از معروف ترین بازی های این سری یعنی Prince of Persia: The Sands of Time. اشاره داره.

از اینا که بگذریم خود محیط طراحی شده برای این مرحله کافیه تا ادم رو یاد سندز اف تایم بندازه.

Assassin’s Creed

وقتی بازیکن‌ها در حال رد کردن چپتر  Rader Publishing  هستن، به یکی از واضح‌ترین ولی در عین حال خفن‌ترین ایستراگ‌های کل بازی برمی‌خورن. بعد از بالا رفتن از یه برج، زویی و مِیو مستقیماً توی یه توده‌ی کاه می‌پرن—دقیقاً مثل کاری که پروتاگونیست‌های مختلف سری Assassin’s Creed همیشه انجام می‌دن!

Dead space

اسپلیت فیکشن پر از طراحی های فانتزی و علمی تخیلیه برای همین احتمالش زیاده که رفرنس هایی رو ببینیم اما متوجه نشیم به کدوم بازی اشاره داره. ولی توی این مورد قضیه فرق داره چون داریم در مورد یکی دیگه از بازی های محبوب EA صحبت میکنیم.

توی مرحله فرعی اسپیس اسکیپ ، باید قبل از حرکت توی فضا لباستون رو عوض کنین.

و حالا اگه اینجا دقت کافی رو داشته باشین ، میفهمین روند عوض کردن لباستون درست مثل عوض کردن لباس فضایی isaac Clarke توی دد اسپیسه.

halo

بر خلاف دد اسپیس ، ایستر اگ هیلو خیلی واضح تره.

اونم با سکانسی که توی گروه های قرمز و ابی داریم از شخصی که به طور مشکوکی شبیه به گروهبان جان سون هیلوعه دستور میگیریم.

Final fantasy

داخل یکی از مراحل بازی یک کارخونه بزرگ توی فاینال داون وجود داره که شبیه به mako reactor از فاینال فانتزی 7طراحی شده. تازه توی این مکان انمی هایی وجود دارن که شبیه به sweeper هستن و تانک عنکبوتی غول پیکری که  تفاوت زیادی با اسکورپین تنک فاینال فانتزی 7 نداره.

Metal gear

توی بازی یک رفرنس جذاب هم به یکی از عناوین کلاسیک پلی استیشن وجود داره.

توی یکی از مراحل میتونین مورف بالتون رو زیر یک کارتن خالی مخفی کنین ، این کار بهتون اجازه میده تا بدون اینکه دشمن بفهمه از کنارشون رد شین ، البته تا زمانی که دوست بانمکتون به جعبه شلیک نکنه و شمارو به طور مرگباری لو نده.

فهرست محتوا
مطالب مرتبط
اشتراک گذاری این مطلب
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *